حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت ...
دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت ...
حکایت کسی است که زجر کشید ، اما ضجه نزد ...
زخم داشت و ننالید...
گریه کرد ؛ اما اشک نریخت ...
حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست !
حکایت کسی که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد ؛ تا همۀ صداها را بشنود ... !
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
H E L L BOY
و آدرس
sajjadkati.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
برایت یک بغل گندم،دلی خوشنود از مردم برایت یک بغل مریم،که مست از می شوی هر دم برایت قدرت آرش،که دشمن را زنی آتش برایت سفره ای ساده،حلال و پاک و آماده برایت یک بغل احساس،دوبیتی های عطر یاس برایت هر چه خوبی هست ..... صمیمانه دعا کردم