اتاق من!!!!!!
LOVE lorn girle & H E L L BOY
درباره وبلاگ


حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت ... دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت ... حکایت کسی است که زجر کشید ، اما ضجه نزد ... زخم داشت و ننالید... گریه کرد ؛ اما اشک نریخت ... حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست ! حکایت کسی که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد ؛ تا همۀ صداها را بشنود ... !

پيوندها
*"عشـــــــق و جنــــــــون"*
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان H E L L BOY و آدرس sajjadkati.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 80
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 82
بازدید ماه : 550
بازدید کل : 75256
تعداد مطالب : 140
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1

log
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نويسندگان
Sajjadkation

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 29 بهمن 1390برچسب:احساسات,عشق, :: 16:4 :: نويسنده : Sajjadkation

من و اتاق من ! اتاق من ! تخت من ! کمد من ! و از همه مهمتر ! هويت من !

هويت من که تو کامپيوترم قايم شده !!! جدا اتاق من مثل دفتر خاطراتم ميمونه ! من با کنج اتاقم رابطه ي خويشاوندي دارم ! چه شبايي که تا صبح توي کنج اتاقم چمباتمه نزدم !

ميگن دوست واقعي اونيه که هم تو غمات و هم تو شاديات باهات همراه باشه .

متاسفانه من دوست زياد داشتم ولي دوست واقعي کم ! اتاق من تو زمره دوستاي واقعي منه ! درش هميشه روم بازه !!چه وقتايي که صورتم خيس از اشکه و مثلا دعوام شده با کسي ! چه وقتايي که نيشم تا بناگوش بازه و از خونه ي يه دوست ميام ! اتاق من ! کيسه بکس منه ! يادم مياد با مامان گرامي سر مسائلي دعوام شده بود . همه حرصم رو سر ديوار اتاق خالي کردم ! با مشتي که تو ديوار خالي کردم !

با اين که آخرش اين استوخون خودم بود شکست ولي جاي مشت من بود که تو سينه ديوار تا هميشه موند ! يا يه روز رفته بودم جايي برگشتني که کلي آدم با خودم آوردم خونه بازم اين اتاقم بود ميزبان يه چند تا آدم غير عادي شد ! وقتي که صداي باند رو تا ته بلند کرديم ... وقتي که طفلکي حتي پنجره هاش هم ميلرزيد ... بازم هيچي نگفت !

ديوار سفيد عين برف تو زير دستاي من پژمرده شد ! من اينقدر پررو بودم که گوشه ي تختم يه ماژيک جاسازي کرده بودم ! تا هروقت که دلم خواست حس کردم پرم هرچي دارم تو دلم رو تو ديوار تو خالي کنم ! ديوارت شده بود پر از جاي چسب و سوراخاي ميخ و کنار در هم جاي مشتاي من ! چهار تا نقطه ي کوچولو کنار هم !!!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: