|
سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, :: 22:23 :: نويسنده : Sajjadkation
از ایستگاه مترو صادقیه تا ایستگاه علم و صنعت رو مغز رفیقم کار کردم که یه کاری و برام انجام بده تا راضی شد یه دختر سیریش فال فروشی اومد , خرید رفیقم , تا فال و خوند گفت " سجاد بی خیال , من که از اولش گفتم انجام نمی دم " و پا شد رفت , فال و ورداشتم دیدم توش نوشته
" پیشنهادی به شما می شود از طرف یک گرگ دوست نما , شخصی با قامت بلند چشمان درشت , مژه های فر , اصلا نپذیرید که تمامش ضرر است " فقط مونده بود حافظ تو فال یه نامی هم از سجاد ببره ... نظرات شما عزیزان:
|