هر دو به دور نهایى رسیده بودند. شگرد سیراکف، فن «بارانداز» سریع و بسیار فنى بود. کشتى که شروع شد، تختى یکبار «زیر» گرفت و سیراکف را «خاک» کرد و پاى او را در «سگک» خود گیر انداخت. سیراکف روى سگک مقاومت کرد و کشتى «سرپا» اعلام شد...
غلامرضا زیر گرفت و او را خاک کرد و باز هم پاى او را در سگک خود، تحت فشار قرار داد.
دقیقه سوم کشتى بود. فشار سگک موجب ناراحتى شدید پاى سیراکف شد. او با دست به پایش اشاره کرد. تختى که متوجه ناراحتى او شده بود، سیراکف را رها کرد و از جا بلند شد. فریاد اعتراض تماشاچیان بلند شد که چرا این کار را کردى؟
تختى ایستاده بود و سرش پایین؛ او در برابر همه این فریادها سکوت کرده بود. سیراکف که این عمل جوانمردانه را از حریف خود دید، منتظر داور نشد و خودش دست تختى را به عنوان برنده بلند کرد.
زندهباد تختى، مرام و مردانگى بىنظیرش
«روحش شاد و یادش گرامى»