البرت انیشتین
LOVE lorn girle & H E L L BOY
درباره وبلاگ


حکایت من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت ... دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت ... حکایت کسی است که زجر کشید ، اما ضجه نزد ... زخم داشت و ننالید... گریه کرد ؛ اما اشک نریخت ... حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست ! حکایت کسی که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد ؛ تا همۀ صداها را بشنود ... !

پيوندها
*"عشـــــــق و جنــــــــون"*
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان H E L L BOY و آدرس sajjadkati.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 382
بازدید کل : 75725
تعداد مطالب : 140
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1

log
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
نويسندگان
Sajjadkation

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, :: 19:50 :: نويسنده : Sajjadkation

 


برخی از حوادث جالب و آشکار از زندگی آلبرت انیشتین که اخیرا توسط مجله تایم به عنوان مرد قرن مفتخر شده بود

یک روز در هنگام تور سخنرانی ، راننده آلبرت انیشتین ، که اغلب در طول سخنرانی او در انتهای سالن می نشست،
بیان کرد که او احتمالا میتواند سخنرانی انشتین را ارائه دهد زیرا چندین مرتبه آنرا شنیده است.
برای اطمینان بیشتر ، در توقف بعدی در این سفر ، انیشتین و راننده جای خود را عوض کردند و
انشتین با لباس راننده در انتهای سالن نشست.

پس از ارائه سخنرانی بی عیب و نقص ، توسط یک عضو از شنوندگان از راننده سوال دشواری خواسته شده بود.
راننده انشتین خیلی معمولی جواب داد: "خب ، پاسخ به این سوال کاملا ساده است. من شرط می بندم راننده من،
(اشاره به انشتین) که در انتهای سالن وجود دارد ، می تواند پاسخ این سوال را بدهد."

============ ========= ========= ========= =========

همسر آلبرت انیشتین غالبا اصرار داشت که او در هنگام کار باید لباسهای مناسبتری استفاده کند.
انشتین همواره میگفت: "چرا باید اینکار را بکنم هر کسی اینجا می داند من که هستم.
" هنگامی که انیشتین برای شرکت در اولین کنفرانس بزرگ خود شرکت کرد نیز همسرش از او خواست
که لباس مناسبتری بپوشد، انشتین گفت: "چرا باید اینکار را بکنم هیچ کسی اینجا مر نمی شناسد."

============ ========= ========= ========= =========

از آلبرت اینشتین معمولا برای توضیح نظریه عمومی نسبیت سوال میشد و او یکبار اینگونه پاسخ
داده بود: " دست خود را بر روی اجاق گاز داغ برای یک دقیقه قرار دهید ، و این عمل مانند یک ساعت به نظر می رسد،
حال با یک دختر خوشگل یک ساعت بنشینید، و این عمل مانند یک دقیقه به نظر می رسد. این نسبیت است.!"

============ ========= ========= ========= =========

هنگامی که آلبرت انیشتین شاغل در دانشگاه پرینستون بود ، یک روز قرار بود به خانه برود
ولی او آدرس خانه اش را فراموش کرده بود. راننده تاکسی او را نمی شناخت.
انیشتین از راننده پرسید آیا او می داند خانه اینشتین کجاست.
راننده گفت : "چه کسی آدرس اینشتین را نمی داند؟ هر کسی در پرینستون ادرس خانه انشتین را میداند.
آیا می خواهید به ملاقات او بروید؟" . اینشتین پاسخ داد :" من اینشتین هستم.
من آدرس منزل خود را فراموش کرده ام، می توانید شما مرا به آنجا ببرید؟"
 راننده او را به خانه اش رساند و از او هیچ کرایه ای نیز نگرفت.

============ ========= ========= ========= =========

یکبار اینشتین از پرینستون با قطار در سفر بود که مسئول کنترل بلیط به کوپه او آمد.
وقتی او به اینشتین رسید ، انیشتین بدنبال بلیط جیب جلیقه اش را جستجو کرد ولی نتوانست آنرا پیدا کند.
سپس در جیب شلوار خود جستجو کرد ولی باز هم بلیط را پیدا نکرد.
سپس در کیف خود را نگاه کرد ولی بازهم نتوانست آنرا پیدا کند.
بعد از آن او صندلی کنار خودش را جستجو کرد ولی بازهم بلیطش را پیدا نکرد.
مسئول بلیط گفت : دکتر اینشتین ، من می دانم که شما که هستید. همه 
ما به خوبی شما را میشناسیم و من مطمئن هستم که شما بلیط خریده اید، نگران نباشید.
و سپس رفت. در حال خارج شدن متوجه شد که فیزیکدان بزرگ دست خود را به پایین صندلی برده
و هنوز در حال جستجوست.
مسئول قطار با عجله برگشت و گفت : " دکتر انیشتین ، دکتر انشتین ، نگران نباش ، من می دانم که شما بلیط داشته اید،
مسئله ای نیست. شما بلیط نیاز ندارید. من مطمئن هستم که شما یک بلیط خریده اید."
اینشتین به او نگاه کرد و گفت : مرد جوان ، من هم می دانم که چه کسی هستم.
چیزی که من نمی دانم این است که من کجا می روم!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: